فکر کردی بری تنها میمونم 

اشتباه کردی اشتباه...

خدای مهربونم منو تنها نزاشت و کسی رو بهم داد که با وجود صداقت و مهربونی و پاکدلیش حتی حاضرنیستم یک لحظه بهت فکر کنم .

اینو نوشتم تا اگه اومدی اینجا و پستهای عاشقانه خوندی ، به خودت نگیری 

من بـــــــــــیــــــــــخــــیــــــــــــال تو شدم ،تو کوچکتر از دنیای قشنگ من بودی ومن اشتباهی بتت کرده بودم .

بروخوش باش 

خوشم با او...

الکی عزیز دلم شدی...

خوش اومدی به قلبم ...

خیالت تخت جات امنه...

تو کجابودی تاحالا

مهربون 

شاعر

عاااشق

همونی ک من میخواستم 

دووووستت دارم

تو کـл مغـــــــــرور نبودی!

چی شده کمال همنشین در تو اثر کرده ؟ 

غرور واسه چیته ؟ غرور واسه چی شه ؟ 

من خودتـــــــو میخوام خود خود واقعیتو همونی که قبلا بودی منظورم خیلی سال پیش،هنوز ... نشده بودی و فقط .. .. ساده بودی .

یادت نره اونی که واقعا میخوادت وقتی کمم بودی میخواستت ..

میخواهمت تا ابد...

یکی برام آواز خوند و ویسشو برام فرستاد اما،اما اما من نخواسته بودم 

من از تو اینو خواسته بودم ،از تو فقط...

که شاید منــــــــــو بهتر دیدی

خودتــــــــو جای مــــــــــن فرض کن 

شایـــد حالمـــــــــــــو فهـمیدی 

دارم از زندگـــــــــــــــی میگم 

نــــــه یکســـال و نـــــــه یــک هفته!

یکمی جاتو عوض کن...

سلام .اصلا سرحال نیستم .تو هم گفتی سرحال نیستی تو خب دلیلت موجهه اما دلیل من یکم بی منطقه .میدونی من اصلا نمیتونم درک کنم محبت واقعی و غیر جنسی یه مرد به یه زن چجوری میتونه باشه اصلا نمیتونم دغدغه و دلشوره یه پدر و حساسیت واقعی نسبت به فرزندشو بفهمم نمیتونم هضم کنم یه مرد از ناراحتی همسرش ناراحت بشه ،توجه یعنی چی،محبت چیه،نوازش ،دوست داشتن یه مردو نمیتونم قبول کنم .بنظرم هیچ مردی نمیتونه یه زن رو واقعا واز ته ته قلبش با همه ی خوبیها و بدیهاش دوست بداره .نمیتونه، ندیدم ،نمیتونم  محبت تو به.. وتوجهتو درک کنم همش درحال تجسم روابطتونم و این باعث اشتغال ذهنم میشه دوست دارم من جای اون باشم و .. آرامشم بهم میریزه .دلم میگیره دلم میخواد باهات حرف بزنم ،باهام حرف بزنی و کمترنگران اون باشی . تو تمووم دنیا صادقانه ترین جملاتمو به تو میگم .و خوشحالم که این دیوار مجازی هست تا روش بنویسم و بگذارم بمونه تا شاید یه روزی که خواستم برم تا همیشه اگه فرصتی شد بهت آدرسشو بگم تا بیای بخونی و بفهمی که چقدر عزیز بودی برام .وشاید هییچ وقت فرصت نشه که بهت بگم که چقدر میخواسمت اصلا یادم نمیاد چندسال پیش بود و چند وقت از عشق من نسبت به تو میگذره .فقط میدونم خیییلی ساله خیلی ساله که درگیرتوام.کاش ...

سرحال باش دلم نمیخواد دغدغه داشته باشی دوست ندارم ناراحت باشی .سرحال باش مساله ی خاصی نیست حل میشه زود .زوده واسه گرفتگی وناخوش احوالی .بعضی وقتها دلم نمیخوااد باهاش مهربون باشی و بدجنس میشم دوست دارم اذیتش کنی اما بعدش میگم مگه من اینجوری تونستم باشم که از تو بخوام .. وتازه خدایی هست که حواسش هست ...

نمییدونم چه حکمتی تو کار خدا بود که تو رو سر راه من گذاشت اما تو رو از تو دل من برنداشت کاش این کارو میکرد تا تو به آرامش برسی.تا من به آرامش برسم.. .دلم میخواد فراموشی بگیرم همه چیزو فراموش کنم تموم لحظات خوب باتوبودن لحظات بد باتو بودن .قهرو آشتیا ،عیدا حرفهای فوری بین من و تو ...

کاش فراموشی میگرفتم ...

سرحال باش عزیزم 

سرحال باش 

دوستت دارم 

عکست ...

چشمااات...

خدای من...

کاش دوستش نداشتم ...

مــــшـــــکّـــنــــی کـــــл دیـــگـــــــл جــــــــواب نمـــیــــــــدб

میخوامش 

امّـ ـ ـ ـ ـ ا

..........

من این مدلیم

نوشتم .نتم پرید پاک شد .حال ندارم ۲باره بنویسم .

بیــــــــخیــــــالــــــ ــ ــ ــ

منم از خوش حالی تو خوشحااالم.میدونی خوش حالی با خوشحالی خیلی فرق داره .اولی یعنی اینکه وااقعا حااالت خوبه دلت آرومه ،دنیا قشنگه .اما دومی یعنی موقتیه یعنی میتونه حال دلت خوب خوب  نباشه اما یه احساسی بهت میگه که لبخند بزنی ،حس خودت نیست به خاطر دیگرانه ،از خوش حالی دیگرانه که تو خوشحالی . خداروشکر که هدیه ت رسید ،هدیه ی قشنگی که مدتها بود منتظرش بودی .امیدوارم بتونی خوب ازش مراقبت کنی . منم دوباره تصمیم رفتن دارم این بار جددددی تر از قبل و دل کنده تر ..   امیدوارم بشه که برم ،اون موقع شاید دلم بیشتر از همیشه برات تنگ بشه و ممکنه هیچ وقت هیچ وقت دیگه تا آخر عمر نبینمت و دلتنگت بمونم تا ابد ...

خوش حالی 

خداراشکر

خوشحالم 

حتی اگه جواب ندی 

دیگه همه چی برام تموم شده .اصلا باشه یا نباشه برام مهم نیست .دوستم داشته باشه یا نه  مهم نیست ،دلم براش،تنگ نمیشه ... 

پوستم کلفت شد؟!

نه 

تنهاییم عمیق شد 

با هیچ چیزی پر نمیشه 

تو مسکن بودی و من مرهم میخواستم 

مرهم نیست...

 درد بی درمان هست ...

درد هست ،مرگ هست ...

مرگ هست ،مرگ هست

نیستی ؟نباش 

نباش،! مهم نیست

بعضی وقتا آدم تو زندگیش یه اشتباهایی میکنه که تا آآخر عمرباید تاوانشو بده .یه با یه اشتباه میکنی اما یه عمممممر باید بسوزی ،هرچی تلاش میکنی که همه چی درست بشه هی نمیشه و هی اوضاع بدتر میشه .بعضی وقتها میگم چقدر خب میشد که تو زندگی هم کنترل z ومیگرفتی به عقب بر میگشتی .بعضی وقتها بعضیا پاشونو از گلیمشون بیشتر دراز میکنن و میخوان که تو رو نصیحت کنن و بهت یه جوورااایی بقبولونن که باااید تسلیم بشی دستا بالا تقصی تو بوده اگه اینجوری ادامه بدی همسرتو از دست میدی ها ولی نمیدونن که اون از دست رفته بود از ۳۰ روزبعد عقد .اصلادر دست نبود که بخواد ازدست بره ...از روز اول هی تو با زبون بی زبونی میگی که این زندگی نیست ما بهم نمیخوریم اینطوری نمیشه ادامه داد و... هههیچ کسی صداتو نمیشنوه .هیچکی جدیت ماجرارو جدی نمیگیره .همه دنبال بوق و ماشین عروسی و فلان لباس شیکشونن .انگااار نه انگاار که زندگی یکی داره فنااا میشه . تازه خودطرفت هم هیییچ جوره راضی نمیشه ازت جدابشه و این آغاااااز یک نبرده .کوتاه میای تا شاید زندگیت به آرامش برسه ولی طرف مقابلت بلند میاد کوتاه میای میگی شاید آسیا به نوبت باشه و اینبار ... یه روزی میبینی که اونقدررر کوتاه اومدی که اون قیافه حق به جانب گرفته و تو تموم سالهای قشنگ زندگیتو بهش بدهکاری ! نه اون بدهکاری قشنگ نه اون احساس،امنیته .نه ! تو برده اون هستی و باید باید مطیع باشی اگر نباشی روزگارت سیاهه ... درست نقطه سر خط ... تو برمیگردی همون جایی که بودی با یه کوله بار تجربه و یه کوله بار افسوس ! و ههیچ چاره ای نداری و محکومی به موندن و سوختن و پرداخت بدهیهایی که خودت با گذشتت و با مهربونیت ایجاد کردی .و اونوقته که میفهمی معنی زندگیت چیه ؟ و میشی مثل یه شاخه ی ترد توخالی که با کوچکترین اشاره ای میشکنی .و طاقت نداری تازه کسی  بیاد و نصیحتت کنه اونم کسی که خودش یه بخشی از مشکلاتته و بهت بگه باید ببخشی !! ببینم تو باید چیو ببخشی ؟ مگه تو دیگه چیزی هم برای بخشیدن داری ؟؟بعضی وقتها هم خودتو میزنی به کوچه ی علی چپ و دلتو بهش خوش میکنی اما دوای درد تو مسکن نیست .درد تو مثله یه تومور بدخیمه که کاش اصلا از اول بوجود نمیومد .چاره ای نداری باید باهاش کناربیای حتی اگر دیگه پای رفتن نداشته باشی .حتی اگه همه ی وجودتو داغون کنه .باید تا لحظه ی مرگ باهاش باشی و تسلیم بشی .تسلیم بشی...

کاش میشد برگشت و برگشت و اون اشتباه رو نکرد .کاش امکان برگشت بود ...

دلم نمیخواد تسلیم بشم دلم نمیخواد قربانی شرایط باشم دلم نمیخواد...

بعدسالها دست وپازدن خسته شدم .کاش برقا میرفت و هرچی تایپ شده بود پاک میشد و انگاار که اصلا نوشته نشده بود زندگی من ...

انگیزه ای ندارم ...

بی معرفت دوستت دارم ... دوستت دارم بــــــــی معرفت ....

چقدرر از روعکس چشماتو که دوستشون دارم راحت نگاه کردم بی هییچ خجالتی . تو نمیییییتونی دررک کنی وسعت علاقه ی من به خودت رو .. نمیتونی باور کنی یک نفر توی دنیا فقط میتوووونه عاشق یک نفر ،فقط یک نفر دیگه باشه .ک اون یک نفرکه تو رو خیلی دوست داره منم و اونی هم ک نمیتونه باور کنه تویی .

سکوتت مثل همیشه آزارم میده 

مگه معنی سکوت رضایت نیست ؟

پس چرا من راضی نیستم ؟؟؟

بدانی یا ندانی 

بخواهی یا نخواهی 

 هنوزهم در لحظاتم 

تورا مرور می کنم 

تــــــــــــــــــــــــــ💜ــــــــــــــــــــــــــــو 

 را

مـــــــــــــــرور مــــــــــی کنم ...

واسم عزیزی ...

دلم میخواست ک صداتو بشنوم  ، دلم برات تنگ شده ،عکستو میبینم و... اما صدات یادم نمیاد .راستش فکر میکردم رومو زمین نندازی ولی تو مثل قبل رفتار کردی با همون لحنی ک میدونی نمیپسندم ، نخوندی اما...

این روزها کمی گرفتارم و لابه لای گرفتاریهام هستی یادت هست دلتنگیام هست عشقت هست لحظه شماری واسه دیدنت هست ولی

تــــــــــــــــــــــــو نیـــــــــــــــــــــســـــــــــــــــــــــــتــــــــــــ... 

ازت ممنونم که بااومدنت حال منو عوض کردی

دلم میخواست فریاد بزنم که دوستت دارم  ولی خب نمیشد ،خیلی با احتیاط باهات حرف میزنم و هرلحظه انتظار دارم ک  دیگه باهام حرف  نزنی . ولی تو آقا ترشدی .دوستت دارم .دوستت دارم و موقع حرف زدن باهات کم میارم چون عشقت همه ذهنمو گرفته .امروز سیر عکستو نگاه کردم و بیشتر دلم خواست ک پیشم بودی خدا رو شکر که هستی 

خدا خودش تو رو بهم هدیه داده...

تو باشی حال من خوبه 

هنوزم لنگ صدااتم عشق من ،عشقم جونم...

      درفصل تگــــرگ 

            عاشقت می مانم ...

               با بارش بـــــرگ 

                     عاشقت می مانم ...

                          تا لحظه ی مـــــرگ 

                                عاشقت می مانم...

تــــــــــــــــــــــو بایــــــــــــد باشی 

تو نباشی توی شعرام 

من دیگه از کسی بخونم....

اون روز صبح وقتی داشتم میرفتم .... توی مسیر خیلی حس دلتنگی داشتم ،حس بدیه وقتی شدیدا احساس تنهایی کنی ،هیچ انگیزه و هیچ انرژیی برای رفتن نداشتم .ولی خب چاره ای نبود باید میرفتم . توی مسیر خاطرات تو رو مرور میکردم درحالیکه به سختی خودمو کنترل میکردم تا اشکم در نیاد ،گفتم خدایا میخوامش الان باید اون باشه ،انرژی ندارم انگیزه ندارم .خودت یه کاری کن میخوام باهاش حرف بزنم ،دلم براش تننننگه دوستش دارم .... 

این حس دلتنگی باهام بود که بدلایلی انلاین شدم واز اون تصویر قرمزپروفایل جاخوردم .عجله داشتم و باید میرفتم اما پیام از طرف تو بود و من هروقت به تو میرسم لـــــــــــال میشم ... 

خدای من قلبم تند تند میزد ،صدای هیچکسو نمیشنیدم فقط تو رو دوست داشتم فقط قیافه ی تو جلوی چشمام بود بار اخری که خسته و سیبیلو:-) بودی 

دلم بدجووور تنگت بود تنگت شد ...لحظه شماری میکردم تا باهات حرف بزنم و کل مسیر برگشتو باهات حرف زدم پرسیدی خوبین ؟ نوشتم الحمدلله ملالی نیست .... دلم میخواست بنویسم نه خوب نیستم دارم میمیرم از دوریت ....

تو چقدر آقا شدی! دلم میخواست بهت میگفتم ک چقدر دوستت دارم .چقدر سخته لحظه های بی تو بودن،چقدر دلم برا دیدنت تنگ شده برای حرف زدن با تو برای سربه سر گذاشتنات ،آوااز خوندنات ،صدات ...

شاید تو هم همینو میخواستی بگی ولی نتونستی ،بهونه جورکردی ک باهام حرف بزنی . دوستت دارم عزیزترینم . دوستت دارم 

کاش بازم بیای کاش باهات حرف بزنم حتی همینجوری پیامکی .کاش برگردی ب اون خونه و بااز آواز بخونی و من صداتو بشنوم 

ازت ممنونم به خاطر ۲ روز پیش 

به خاطر انرژیت 

به خاطر بودنت 

مهربونیت 

دوستت دارم ومنتظر اومدنتم عشقم...

سلام عزیزم

خسته نباشی 

دلم برات خیلی تنگ شده 

خیلی وقته که بیشتر از ۱۰ ثانیه ندیدمت 

چقدر نامردند ثانیه ها ! به تو که می رسند عجول میشن!

امروز از صبح دلم هواتو کرده بود اولین جمله ی دوستت دارم با اون حروف تکراری بلند تو جلوی چشمام بود.شکه شدنم باحال بود  دلم میخواست امروز همون روزی بود که برای اولین بار برام نوستی دوووووووستت دارم زیاااااااااد .همش اطرافو نگاه میکردم تا ببینمت اما... دیگه دیدن تو و صحبت کردن با تو محاله .هربار که شماره تو میبینم هواااتو میکنم میبینم آنلاینی ضربان قلبم بالا میره انگار یه بمب توسینه مهکه میخوا منفجر بشه . دلم میخواد باهات حرف بزنم اما حیف که نمیشه .امروزم ندیدمت .عزیزم .

زندگی ،زنده بودن،نفس کشیدن ...

انگیزه میخواد ،که من ندارم ...

بازهم اذیت و من بی سنگ صبور !

کاش یه روزی بیاد که تو مال من باشی

عزییزترینم عشششقم

نوشتن سخت نیست 

نوشتن دوریت اما سخته

فراموشت نکردم 

اما خودم رو فراموش کردم 

امروز بعدددددد روزها دلتنگی وبی قراری دیدمت چقدرررر تغییر کردی عزیزم !

البته دوبار دیگه دیدمت از رو شپ شناختمت اما نور میخورد تو شیشه و نمیتونستم ببینمت وخداااا میدونه که چی کشیدم از دوریت...

عزیز من هربار ک میبینمت حسم به تو همونیست که بوده همیشه بوده

دوست داشتن بینهایت...

تو رفتی امشب و صبر نکردی خوووب ببینمت و من بدنبال بهانه دزدکی تو رو از دور نگاه میکردم . 

قیافه ای که تغییر کرده ولی نگاهت ...

میمیرم برات برای بغل کردنت 

تولدم مبارک و باز تونیستی که تبریک بگی.

هرلحظه که میگذره حق آب و گل عشقت بیشتر میشه 

من عشق تو رو تا ابد تا ابد در دلم نگه میدارم عزیزترینم....

ببخش که وقتی به تو میرسم تمام حرفهامو دست و پاشکسته مینویسم 

بس که میخواهمت...  

ن س ح م   م ن!

عزیز من !

همین که باهات حرف زدم 

همین چند جمله آروومم کرد 

ازت ممنونم 

دوستت دارم عشقم

تنهــــــــــــایـــــــــی یعنــــــــی...

عــــــــــــاشقشـــــــــــی امّــــــــــــــا ...

حــــــــق نداری بهــــــش نزدیک شــی ...

چون 

اون دیـــــــــــگه تنــــــــها نیــــــست...

.

.

اون شب خیلی کلافه بودم از ندیدنت .از دوریت .از اینکه دیگه نیستی.دیگه نیستی... بیرون بودم موقع برگشتن گفتم خدایااااالتماست میکنم یه لحظه ببینمش  .اخه قیافشو یادم  رفته ..

چند ساعت بعد به خاطر مساله  فوت ... دیدمت فقط چند لحظه !چند ثانیه کوتاه! گفتم کاش از خدا بیشتر خواسته بودم .دلم برات تنگه.هرجا رفتم هرجا اومدم  نبودی .ندیدمت  .ندیدمت گفته بودی که گرفتاری .گرفتاری خوب...

امروز فهمیدم گرفتاری خوب یعنی چی .تو هم هم تراز من شدی .مثل من گرفتار

هرچند حدسشو میزدم و تو انکار کرده بودی .

راستشو بخوای هرجا اومدم فقط بخاطر تو بود بخاطر اینکه ببیــــــــنمت آخه دلم برات تنــــــــــــگ شده بود  

ممنون که امروز بودی 

اون موقع که الکی داشتی اینور اونور میرفتی تو مسیرم دلم میخواست سیر نگاهت کنم. سیر باهات حرف بزنم .بگم که چقدر دوستت دارم.بگم که دیدنت آرزوم شده .بگم کاش متل هم بودیم .بگم حاضرم که زندگیمم بدم تا تو مال من باشی .یادته یه روزی گفتی حاضری همه چیتو بدی تامن متل تو باشم دلم تنگه واسه اون روزا چند روز پبشکه واقعا دلم داشت از دوریت می مرد مطمءنم تو هم حست همین بوده چون به ... چند بااار زنگ زده بودی . با تمام تمام وجودم از ته ته قلبم دوستت دارم.عشق من فقط عشق من ...

کاش میتونستم بگم که تو لیاقتت بیشتر از ... حیف شدی .همه اینو گفتن . و اینکه همه گفتن منو بیشتر سوزوند کاش لیاقتتو داشت کاش  انقدر زندگیتو فدای آدم مغرور بیسوادی مثل اون نمیکردی کاش یکی بهتر بود دلم نمی سوخت  .

اینو با صراحت میگم چون  من و تو هیچ جوره ما نمیشدیم . اما تو حیف بودی عشقم .

کم دیدمت 

حالم اصلا خوش نیست 

حس میکنم دارم خفه میشم 

کم دیدمت دلم برات تنگ شده 

تو عزیزترین عزیزترین عزیز ترین کسی هستی که توی قلب من جا داره .

کاش میشد دستهاتو میگرفتم و یه دنیاااا باهات حرف میزدم 

حال امروزم همینه احساس خفگی ...

ازم دوری...

امّـــــــــا

دلت با منــــــه...

ازت دورم 

امّــــــــــا 

دلـــــــم با تــ....ـوست

با تو

دوستت دارم عشق من 

اره خیلی دلم میخواست ببینمت باهات حرف بزنم 

بهت پیام بدم.اصلا آنلاین باشی پروفایلتو نگاه کنم

تا اینکه اون لکد برعکس بزرگو اونجا بنا کردن 

اول اصلا به فکرتو نبودم بعد یه حسی از درونم گفت مگه همینو نمیخواستی 

بهترین فرصته واسه این که صداشو بشنوی 

اما تو جواب ندادی البته جواب قانع کننده ای داشتی

بعد که پیام دادم ....... دلم برات تنگ شده .میدونم که توهم دلت برام تنگ شده  

گفتی که گرفتاری نمیتونی بیای .عزیزم عشق تو یه جور خاص توی قلب منه عشق تو منو دیونم کرده.نمیتونم درست حرفامو بگم دوست دارم وسط حرفام اینجوری قربون صدقه ت برم

گفتی زنده باشی .  گفتم زنده ام  دروغ گفتم  دروغ گفتم من بدون تو مرده ای هستم  .بی تو تنهام .تو عزیزترین  عزیزترین عزیزترین  کسی بوده ای و هستی که توی قلب منی و من بدون تو مرده ام .

عشقم .عزیزم .دوستت دارم دوستت دارم .کاش بدونی کاش بیای و اینا رو بخونی .کاش بفهمی یک نفر تو دنیا فقط تو رو دوست داره فقط ...

امید دارم به اینده ای که تو باشی و من

وهرچی بین ما میگذره عشق باشه

 گرمی دستات .لمس دستام .آرزومه .دوست دارم دستهامو بگیری بوت کنم .واای بوی عطرت ... از جلوی ....که رد میشم بوی تو میاد و من دلم میخواد داد بزنم بیای پیشم بغلت کنم و تا میتونم توی بغلم نگهت دارم .

کاش مال من بودی 

کاش پیش من بودی

عزیزترینم دوستت دارم.

این روزها که خودت میدونی  تنهام 

تنهاتر از همیشه ام 

هیچ حس مثبتی به هیچ چیزی ندارم 

وقتی... نبود دلم قرص بود به بودنت 

الان حس میکنم از درون خالی ام 

فقط تو رو میخوام 

چرا نیستی؟

امروز هرچی آهنگ گوش دادم منو یاد تو انداخت 

آخه من با هر آهنگی از تو خاطره دارم 

دیدی گلدونای من خشکیدن؟

گل سمت راستیه تو چقدرپرگل شده آخه میدونی من باهاشون حرف میزنم 

انگار تویی همون پیرهن سفیده...

وااای اصلا نمیتونم فراموشت کنم 

   همه چیز همه جا توی همه ی حرفها نشونی از تو هست

دلم برات بدجور تنگه 

اصلا حالت خوبه؟

نکنه مریض شدی؟

داشتم اسمتو لمس میکردم که یه دفعه شمارتو گرفت ..

سریع قطع کردم ببخشید بدموقع بود 

خدااا میدونه که چقدر دلم میخواد باهات حرف بزنم .نگات کنم 

برنامه کاریموجوری تنظیم کنم که فقط از کنارت رد شم 

این روزا اشک امونمو بریده خودش،میاد  دم آلودگی هوا گرم که قرمزی واشک چشمهامو بهش ربط میدم

بیا نفسم 

بیا لنگ صداتم 

قانع شدم به دیدن اسمت به لمس اسمت

واشک...

وخاطراتی مبهم از گذشته ...